چرا همه حیوانات وحشی را نمیتوان مثل سگ و گربه اهلی کرد؟

به گزارش خبرآنلاین، به نقل از زومیت، تصور حیوان وحشی کوچک و بازیگوشی که بهطور غیرمنتظره وارد فضای خانه میشود، وسوسهانگیز بهنظر میرسد. اما نگهداشتن حیوان وحشی در خانه تنها با ظاهر دوستداشتنی آن ممکن نیست و میتواند با مشکلات زیادی همراه باشد. در همین حال، حیواناتی هم هستند که میتوانند به خوبی با انسانها کنار بیایند و همراه وفادار شوند. حال این پرسش پیش میآید که چه چیزی باعث میشود برخی حیوانات وحشی بتوانند اهلی شوند و برخی دیگر هرگز با انسانها کنار نیایند؟
اهلی کردن حیوان وحشی فراتر از آن است که فقط آن را به خانه بیاوریم و انتظار داشته باشیم با ما کنار بیاید. این فرایند، نوعی رابطه دوطرفه و متقابل بین دو گونه مختلف است که در آن هر دو طرف از همراهی و حضور یکدیگر سود میبرند. به عبارت دیگر، حیوانات وحشی نمیتوانند صرفاً با میل انسان اهلی شوند، بلکه شرایطی فراهم میشود که آنها نیز از ارتباط با انسانها بهرهمند شوند، و در نتیجه با گذشت زمان به آرامش و اعتماد متقابل برسند.
به عنوان مثال، گرگها به تدریج تبدیل به سگ شدند، نه به خاطر تلاش یکطرفه انسان، بلکه به دلیل تبادلی واقعی: گرگها از غذا، گرما و محافظت انسانها بهرهمند میشدند و انسانها هم از همراهی و وفاداری گرگها سود میبردند. این رابطه دوطرفه باعث شد نسلهای بعدی گرگها رفتارهایی دوستانهتر و اجتماعیتر با انسانها از خود نشان دهند و به تدریج شکل و رفتارشان به موجوداتی شبیه سگهای امروزی نزدیک شود.
گربههای وحشی نیز داستانی مشابه دارند، اما مسیرشان کمی متفاوت بود. زمانی که انسانها شروع به ایجاد سکونتگاههای دائمی و شهرهای کوچک کردند، موشها و سایر جوندگان جذب این محیطها شدند. گربههای وحشی، که همیشه شکارچی طبیعت بودند، به تدریج متوجه شدند زندگی نزدیک انسانها فرصتی راحت و وسوسهانگیز برای دسترسی به غذا و منابع فراهم میکند. در نتیجه، آرامآرام با زندگی انسانها کنار آمدند و رفتارشان کمتر به حالت وحشی و بیشتر به همزیستی مسالمتآمیز با انسانها نزدیک شد.
امروزه ما حیواناتی داریم که نه تنها بازیگوش و دوستداشتنیاند، بلکه حتی در کنار انسانها به طور طبیعی رفتار میکنند و به نوعی همراه ما در زندگی روزمره هستند. اما پیش از آنکه سگها و گربهها تبدیل به همدمهای همیشگی انسان شوند، ممکن است گونهای دیگر اولین همدم واقعی انسانها بوده باشد.
اولین حیوان خانگی کدام بود؟
مطالعهای که در سال ۲۰۲۴ منتشر شد، نشان داد شکارچیان-گردآورندگان باستانی در آمریکای جنوبی ممکن است پیش از ورود سگها به این قاره، روباهها را به عنوان حیوان خانگی نگه میداشتند. به گزارش آیافال ساینس، شواهد این رابطه شگفتانگیز از گوری ۱۵۰۰ ساله در پاتاگونیا، آرژانتین به دست آمده است که در آن اسکلت انسان کنار روباه دفن شده بود.
تحلیلهای ژنتیکی و شیمیایی نشان داد روباه مورد نظر گونهای منقرضشده (Dusicyon avus) از آمریکای جنوبی بوده و رژیم غذایی آن تا حد زیادی شبیه انسانها بوده است، یعنی احتمالاً توسط انسانها تغذیه میشده و به عنوان حیوان خانگی نگه داشته میشده است، و به همین دلیل در کنار انسانها دفن شد.
از سال ۱۹۵۹، دانشمندان تصمیم گرفتند ببینند آیا روباه نقرهای (نوعی روباه قرمز) را میتوان اهلی کرد یا نه. این آزمایش برخلاف اهلی شدن تدریجی سگ و گربه، مستقیماً بر «ملایمت» تمرکز داشت و در کمتر از ۶ دهه، نتایج شگفتآوری به دست آمد.
روباههایی که با دقت انتخاب میشدند، رفتارهای دوستداشتنی از خود نشان میدادند: دست انسانها را لیس میزدند، قابل نوازش بودند، وقتی انسانها میرفتند، ناله میکردند و دم خود را تکان میدادند. هورمونهای استرس آنها نصف روباههای وحشی شد و شکل بدن و چهرهشان شبیه سگهای جوانتر و خانگی شد.
روباهها و سگها از یک خانواده بودند، پس اهلی شدن آنها قابل انتظار بود. اما بیشتر پستانداران هرگز اهلی نشدهاند، زیرا بیشتر آنها ویژگیهای لازم برای اهلی شدن را ندارند.
جرد دایموند در کتاب «اسلحه، میکروب و فولاد»، شش ویژگی حیاتی برای اهلی شدن حیوانات را اینگونه بیان کرده است:
- توانایی تولیدمثل در اسارت
- رژیم غذایی انعطافپذیر
- رشد و بلوغ سریع
- طبیعت آرام و ملایم
- پذیرش سلسلهمراتب اجتماعی
- تابآوری و مقاومت
بسیاری از حیوانات، ازجمله موشهای کوچک، فاقد تعدادی از این ویژگیها هستند و به همین دلیل اهلی کردن آنها دشوار یا حتی غیرممکن است. به بیان دیگر، اهلی شدن تنها به آوردن حیوان به کنار انسان محدود نمیشود؛ بلکه نیازمند مجموعهای از ویژگیهای رفتاری و زیستی است که اجازه میدهد حیوان و انسان بتوانند به صورت پایدار و متقابل با هم زندگی کنند. این توضیح نشان میدهد چرا تنها تعداد معدودی از گونهها به طور موفقیتآمیز اهلی شدهاند و بقیه، حتی اگر جذاب یا باهوش باشند، نمیتوانند به راحتی در کنار انسان زندگی کنند.
۵۸۵۸



